در اینجا من به پیشنهاد یکی از خواننده های گرامی کلمات فارسی یا انگلیسی که معادلش رو نمیتونم پیدا کنم رو میزارم که شاید به درد دیگرون هم بخوره.
– deadline: آخرین مهلت، موعد، اخرین فرصت (با تشکر از آقا مرتضی)
– feedback: فیدبک، بازخور، بازخورد (با تشکر از آقا مرتضی)
– brunout or burned-out: فشارهای شدید روح و روانی, فرسودگی شغلی یا کارزدگی (با تشکر از ستاره & آقا مرتضی)
– carpool: هم پیمانی و چند سرنشینی, هم مسیری (با تشکر از آقا مرتضی)
– Human Resources/HR: منابع انسانی (با تشکر از مرتضی)
– Performance Appraisal: ” ارزشیابی سالیانه عملکرد کارکنان” (با تشکر از مرتضی)
– Input: توضیح بیشتر: این کلمه رو در یک جمله به کار بردم، چون مرتضی توضیح داد که معنیش میشه “ورودی” ولی من دنبال یه معنی دیگه ازش بودم که شاید اگه متنش رو ببیند پیدا کردنش آسون تر باشه. … When you are asked to give your input about something or someone.
Input معانی مختلفی داره که یکی از اینها به صورت زیر تعریف می شود
input – a statement that expresses a personal opinion or belief
References
http://en.wikipedia.org/wiki/Input
http://www.thefreedictionary.com/input
با این تعریف می شه : نظر، عقیده، رای
– Vicious circle: ??? اینو وقتی استفاده میکنن که کسی در شرایط (معمولا بدی) باشه که هر کاری که میکنه از توش نمیتونه در بیاد. میشه «دور باطل» یا «لوپ معیوب»؟
for example: You could soon manage to get out of the vicious circle so that you are no longer a slave of your own ambition .
– manipulating someone or something: دستکاری, زرنگ و با سیاست
Example: He manipulates people who work for him and make them believe he is honestly interested in them. He is a manipulative boss
– Resume or CV: رزومه
– Voucher: ???
– Assertive: رفتار قاطع و یا جراتمندانه، قاطع،
You have to be assertive and stand up for yourself. Be assertive and say no to people who don’t treat you right
Placebo= دارونما
This is a placebo controlled study. This means they’ll give 50% of the patients the study medication and the other 50% receives a placebo.
Recycle: بازیافت
آخرین مهلت، موعد، اخرین فرصت
اه ممنون. در همون بالا گذاشتمش که دیگران هم بتونن ببینن. مرسی.
معانی معمول و رایج در باره Feedback در ایران
فیدبک، بازخور، بازخورد
آهان، پس «فیدبک» هم میگن؟ «بازخور» یا «بازخورد» واسم غریبه. ممنون.
@morteza: ممنون! لیست رو update کردم.
سلام من هم تا حالا نشنفته بودم. برام جالب بود اینجوری که متوجه شدم بهش میگن
فرسودگی شغلی یا کارزدگی
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%B1%D8%B3%D9%88%D8%AF%DA%AF%DB%8C_%D8%B4%D8%BA%D9%84%DB%8C
در مورد کلمه car pool فکر نمیکنم یک کلمه منحصر به فرد در فارسی داشته باشیم به نظر من باید برای بچه ها توضیح بدهیم
car pool یعنی اینکه یکسری از افراد با هم قرار میگذارند که اگر سر کار یا جای دیگری میروند یکنفرشان ماشین بیاورد و بقیه را سوار کند و تا محل کارشان و … بروند. در همین رابطه پارکینگهایی هم برای car pool درست شده است که ممکنه همه با ماشینهای خودشان به آنجا بیایند و بعد ار آنجا با یکی از ماشینهای دوستان به محل کار و … بروند. این امر بیشتر برای جلوگیری از ترافیک بواسطه ازدهام ماشینها و برای حفظ محیط زیست و در ثانی خرج کردن کمتر برای سوخت در میان خارجیان بسیار محبوب است.
Resume or CV:رزومه
Vicious circle: سیکل معیوب، دور باطل( بهتره جمله گفته شود)
فکر می کنم اگر یه جمله یا جمله مورد نظر رو به انگلیسی بگید خیلی راحتتر میشه معنی فارسی اون رو مشخص کرد
—————————————————————–
ok
man fekr konam vicious circle ro tu jomle dide basham. fekr konam hamun dore batel monaseb bashe barash. tarjomeye in loghat kheili sakhte be farsi. man taze fahmidam!lol!
—————————————————–
🙂
assertive:
رفتار قاطع و یا جراتمندانه، قاطع،
——————————————-
اوه چه خوب! خیلی وقت بود این لغت تو ذهنم بود… مرسی!
برا manipulating بهتره یه مثال بیاری
————————————————-
OK, انجام شد!
فعلش یعنی manipulate رو هم میشه از این زرنگ و با سیاست گرفت. هر چی گشتم نبود ولی با توجه به معنی این کلمه در دیکشنری و جمله شما و ب توجه به لغاتی که به این جور ادما میگن میشه این ترجمه رو انتخاب کرد
————————————————————————————–
آره پیدا کردن معادل دقیقش سخته چون این لغت معانی مختلفی میتونه داشته باشه، بستگی به متن جمله داره. باز هم ممنون.
manipulative:
زرنگ و با سیاست
عالی بود
Give an example of Placebo, aub?
—————————————-
Ok, I will
دارونما درسته
به نظر می رسه کمال گرا درست باشه ولی اگر میشه یه مثال بزنید
————————————————————-
Ok, thanks